معنی وصالی کردن - جستجوی لغت در جدول جو
وصالی کردن
وصله کردن، پینه دوزی کردن
وصله کردن، پینه دوزی کردن
تصویر وصالی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
تصویر وصافی کردن
وصافی کردن
توصیف بسیار کردن
توصیف بسیار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر وصایت کردن
وصایت کردن
سفارش کردن اندرزنیدن وصیت کردن سفارش کردن
سفارش کردن اندرزنیدن وصیت کردن سفارش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر وراجی کردن
وراجی کردن
پرحرفی کردن روده درازی کردن
پرحرفی کردن روده درازی کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویر توخالی کردن
توخالی کردن
Hollow
Hollow
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویر قصابی کردن
قصابی کردن
Butcher
Butcher
دیکشنری فارسی به انگلیسی
قصابی کردن
قَصّابی کَردَن
açougueiro
açougueiro
دیکشنری فارسی به پرتغالی
توخالی کردن
تُوخَالِی کَردَن
выемка
выемка
دیکشنری فارسی به روسی
قصابی کردن
قَصّابی کَردَن
мясник
мясник
دیکشنری فارسی به روسی
توخالی کردن
تُوخَالِی کَردَن
aushöhlen
aushöhlen
دیکشنری فارسی به آلمانی
قصابی کردن
قَصّابی کَردَن
metzger
metzger
دیکشنری فارسی به آلمانی
قصابی کردن
قَصّابی کَردَن
rzeźnik
rzeźnik
دیکشنری فارسی به لهستانی
توخالی کردن
تُوخَالِی کَردَن
висвердлювати
висвердлювати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
توخالی کردن
تُوخَالِی کَردَن
wydrążyć
wydrążyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
قصابی کردن
قَصّابی کَردَن
м'ясник
м'ясник
دیکشنری فارسی به اوکراینی
توخالی کردن
تُوخَالِی کَردَن
挖空
挖空
دیکشنری فارسی به چینی
توخالی کردن
تُوخَالِی کَردَن
escavar
escavar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
توخالی کردن
تُوخَالِی کَردَن
svuotare
svuotare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
توخالی کردن
تُوخَالِی کَردَن
vaciar
vaciar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
قصابی کردن
قَصّابی کَردَن
carnicería
carnicería
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
قصابی کردن
قَصّابی کَردَن
boucher
boucher
دیکشنری فارسی به فرانسوی
توخالی کردن
تُوخَالِی کَردَن
creuser
creuser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
قصابی کردن
قَصّابی کَردَن
macellaio
macellaio
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
توخالی کردن
تُوخَالِی کَردَن
uithollen
uithollen
دیکشنری فارسی به هلندی
قصابی کردن
قَصّابی کَردَن
slager
slager
دیکشنری فارسی به هلندی
قصابی کردن
قَصّابی کَردَن
कसाई करना
कसाई करना
دیکشنری فارسی به هندی
توخالی کردن
تُوخَالِی کَردَن
เจาะ
เจาะ
دیکشنری فارسی به تایلندی
توخالی کردن
تُوخَالِی کَردَن
mengosongkan
mengosongkan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
قصابی کردن
قَصّابی کَردَن
menyembelih
menyembelih
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
توخالی کردن
تُوخَالِی کَردَن
يفرغ
يَفْرُغُ
دیکشنری فارسی به عربی
قصابی کردن
قَصّابی کَردَن
جزر
جَزَرَ
دیکشنری فارسی به عربی
قصابی کردن
قَصّابی کَردَن
정육점을 하다
정육점을 하다
دیکشنری فارسی به کره ای
توخالی کردن
تُوخَالِی کَردَن
खोखला करना
खोखला करना
دیکشنری فارسی به هندی
توخالی کردن
تُوخَالِی کَردَن
לחפור
לחפור
دیکشنری فارسی به عبری
قصابی کردن
قَصّابی کَردَن
לשחוט
לשחוט
دیکشنری فارسی به عبری